سازمان نظامی ومسأله انظباط و مورال رزمی
محمدنبی عظیمی محمدنبی عظیمی

   اگر به تاریخ  جنگ ها نگاهی بیفگنیم می بینیم که  خصلت واهمیت اجتماعی جنگ ومسایل مربوط به اجرای جنگ از زمان وقوع انقلاب کبیر فرانسه و صنعتی شدن جامعه اروپایی درقرن نزدهم دچار تحولات وتغییرات اساسی گردیده است. همین طور پس از جنگ جهانی دوم رفابت بین ابر قدرت های وقت ( شوروی دیروز و ایا لات متحده امریکا ) از لحاظ نظامی وسیاسی باعث شد، تا ابر قدرت ها ارتش های خود را چه از لحاظ مصارف مالی وچه از لحاظ تعداد سرباز وافسرافزایش دهند و اسلحه پرقدرت وتباه کن اتمی وغیر اتمی  را با استفاده از پیشرفت های محیرالعقول عرصه علوم وفن آوری های نوین به وجود آورند. ازجمله این تغییرات می توان از ویژه گی هایی مانند اختراعات گوناگون اسلحه وتخنیک محاربوی وتبدیل شدن دسته های سربازان سواره نظام قرن 14 - 16 و سربازان حرفه یی به همگانی شدن خدمت نظام وتبدیل شدن قطعات وجزوتام های رزمی به سازمان های مدرن امروزی به ویژه پس از جنگ دوم جهانی اشاره داشت.  نتیجه ء بررسی این تغییر وتحول ممتد وادواری حمله ودفاع  وجنگ وگریز نمایان می سازد که دراختیار داشتن سلاح مدرن و سبک ودارای آتش مقتدر، پلان گذاری دقیق وانظباط آهنین، مسؤولیت پذیری دردقایق دشوار مرگ وزنده گی ومورال درخشان رزمی پرسونل وپیشقدم شدن فرماندهان جنگی در خطوط مقدم نبرد واتخاذ " قرار " دلیرانه  درشرایط خطیر وسرنوشت ساز یعنی انتخاب نمودن مرگ پرافتخار نسبت به زنده گی پر از ادبار، متضمن پیروزی های درخشان درامر فرماندهی واداره  و داشتن سیطره ونفوذ مستحکم وخلل ناپذیر دربخش های نظامی، سیاسی واجتماعی کشور می گردند.

  سرشت کامل سازمان یک ارتش به خودی خود مربوط می شود به برداشت ها ودیدگاه های مشخص از رفتار اجتماعی. یعنی  وظیفه یی که به اردو سپرده شده است. همان وظیفه یی که حتی درشرایط پیکار بین مرگ وزنده گی هنوز هم دربرابر ارتشیان قرار دارد،  یعنی  دفاع از استقلال کشور، تمامیت ارضی ، حاکمیت ملی و دفاع از مقدسات ومنافع ملی کشور:  تا آخرین دم، تا رمق های واپسین  وتا داشتن آخرین قطره خون دربدن. برای تحقق این خواسته ها سازمان سعی می کند تا این وظایف را با یک سلسله هنجارهای کلی و ارزش هایی چون  مکافات ومجازات وتلاش های بی امان درجهت تزریق نمودن احساس وطنپرستی  وایجاد انگیزه نیرومند بین افسران وسربازان برای نبرد ( دفاع یا تعرض ) از طریق ارگان های سیاسی ویا افسرانی که نسبت به سایر همقطاران شان از دوکتورین سیاسی – نظامی کشور درک بهتر وزبان فصیح تر دارند ، به مرحله اجرا بگذارد. همچنان به منظور آن که نظم حاکم براهداف تعیین شدهء فوق به صورت درست وکامل انجام شود، واگذاری قدرت فرماندهی به کسانی که از توانایی فرماندهی بیشتر برخوردار باشند و از آزمون های سخت وسوزان میدان های جنگ با دلیری ورشادت گذر کرده باشند، صورت می پذیرد؛ اما درتمام این احوال انضباط ودسپلین نظامی جزء لاینفک هستهء اصلی تمام سازمان های نظامی بوده وازمهمترین موضوعات ومسایل مورد پژوهش وبررسی درعلوم نظامی به شمار می آیند. 

 درباره این ارزش ها قرن ها پیش نیز توسط فیلسوفانی مانند ارسطو ، ماکیاول و منتسکیو نظریه ها واشارت هایی صورت گرفته است. تفکرات این نویسنده گان بیشتر بر محور جوهر نظم وامکانات اقتصادی دور می خورد واین که چگونه می توان چنین امکاناتی را به وجود آورد وآن ها را به صورت مطلوب برای کشور و ارتش قابل استفاده ساخت . این نظریه پردازان که تحت تاثیر شرایط تاریخی زمان خود قرار داشتند ، درعمل سازمان نیروی زمینی امپراتوری روم را به عنوان الگو می شناختند ومعرفی می کردند. زیرا نیروی زمینی آن امپراتوری با توجه به عناصر تعیین کننده اش قابلیت شناسایی وحل مسایل رزمی زمان خود را دارا بوده است. گفتنی است که نیروی زمینی امپراتوری روم باستان از نقطه نظر روحیه رزمی نبرد وانضباط آهنین درآن عصر وزمان بی بدیل بوده وازهمین سبب شکست ناپذیر پنداشته می شد. البته جستجو برای دستیابی به مبنای ابدی انظباط و جوهر آن مانند همان دوران در زمان ما نیز از اهمیت ویژه یی برخوردار می شوند. زیرا تحول پذیری جامعه  و سازمان نظامی، مسأله انظباط ودسپلین رزمی را نیز همراه با خود متحول می سازد.اگر پیاده نظام مقدونی همانند سواره نظام غرق درزره فئودال های قرون وسطی در فعالیت های شان بر نظم و انظباط مبتنی بودند، درعوض با تغییر وتحول جوامع بشری - درزمان ما -  مثلاً در میان نامی ترین ، عصری ترین ، پرشمارترین و نیرومند ترین سربازان ارتش های حهان یعنی ارتش ایالات متحده از نظم وانظباط سنتی خبری نیست. نگاه کوتاهی به سربازان بی بند وبار نیرو های رزمی ایالات متحده درعراق وافغانستان ثبوت این مدعا است که اگر این سربازان سرتا پا غرق در پیشرفته ترین اسلحه وتخنیک وتوانمندی های بی چون وچرای نظامی نسبت به حریف انگیزه یی برای نبرد می داشتند و از نظم وانظباط کلاسیک اردوهای مقدونیه و روم باستان برخوردار می بودند، سال ها پیش از امروز مردم افغانستان را به صلح وثبات و رفاه وپیشرفت می رسانیدند.

ناگفته پیداست که انظباط آهنین ، ارزش وملاک اصلی سازمان نظامی را تشکیل می دهد. این امر باعث می شود که رفتار وکردار تک تک افراد دردوران صلح و پیش از حنگ ویا حالت اضطرار درکشور ازسوی نهاد ها وارگان های استخباراتی وکشفی دقیقاً مورد مطالعه قرار گیرد.مهمترین مسأله این بررسی ها را ارتباطات پرسونل اردو با اتباع بیگانه تشکیل می دهد که از ساده ترین سپاهی گرفته تا شخص وزیر دفاع کشور به صورت پیوسته مورد شک  وسؤ ظن نهاد های امنیتی قرار می داشته باشند. همچنان رفتار وکردار دیگر آن ها مانند  قوم وزبان وملیت پرستی ، تمایل به زراندوزی، علاقه مندی به زن والکل،  ، فقدان مسؤولیت پذیری و سرباز زدن از وظایف دشوار و حساس و تمایل به روز گذرانی و وقت کشی و ترجیح دادن مفاد شخصی نسبت به منافع ملی از جملهء مسایل مهمی اند که دردستور کار این نهاد ها قرار دارند. گفتنی است که نهاد های کشف واستخبارات درتمام قدمه های سازمان های یک ارتش مدرن وجود دارند و با عنایت به همین نکات است که سازمان نظامی توانایی و کارآیی آن را پیدا می کند تا از ارتکاب خیانت سرباز وافسر در صفوف سازمان جلوگیری کند و روحیه بالا و عالی رزمی برای نبرد های حال وآینده پیدا کند.

 مهمترین اصل درتعمیم بخشیدن انضباط مستحکم این است که فرمانده باید از تطبیق اوامرش مطمین شود. باید بداند که امری را که داده است، دروقت وزمانش  و مو به مو اجرا گردیده است یانه؟ کنترول نمودن وپیگیری نمودن امر قوماندان  نه تنها وظیفه شخص او ؛ بل یکی از وظایف اساسی وتأخیرناپذیر قرار گاه یا ستاد وی شمرده می شود. رئیس ارکان به درجه اول مسؤول تطبیق امر فرمانده اش است. پیروزی ویاشکست فرمانده درواقع پیروزی وشکست قرارگاه (هیأت رهبری )  یک واحد نظامی مثلاً ازکندک مستقل گرفته تا سطح وزارت دفاع است.  فرماندهی قطعات وجزوتام های نظامی درمرحله نخست باید با تقسیم نمودن وظایف وصلاحیت های مشخص در درون سازمان نظم بگیرد. البته جایگاه فرمانده به عنوان آمر صلاحیتدار مطلقاً محفوظ باقی می ماند. پس از این تقسیم وظایف وصلاحیت های اجرایی است که درمیان افسران روابط فرماندهی وفرمانبری ( آمر ومادون ) شکل می گیرد و کوشش می شود این روابط با تحمیل ارزش ها واعِمال مجازات ها حفظ شود. پرسش و باز خواست از اجرای وظایف سپرده شده به مادون ها یکی از هنر ها ومیتود های ارزشمند درهنر فرماندهی است. ورنه صادر نمودن دیرکتیف ها واصدار اوامر تحریری به خودی خود مانند نوشتن در یک پارچه یخ و گذاشتن آن درآفتاب است.

  بدینترتیب می بینیم که تنها نظم وانظباط دریک سازمان نظامی وکنترول وظایف داده شده است که از وقوع فساد وخیانت درارتش جلوگیری می کند. البته دراین شکی نیست که در جبهه های نبرد آن بخشی از پرسونل یک ارتش که از لحاظ تعداد سرباز و اسلحه وتخنیک محاربوی برتری دارند، نسبت به بخش هایی که فاقد این امتیازات هستند، پیروزی های بیشتری به دست می آورند؛ اما اگر همین بخش هم به صورت ماهرانه رهبری نشوند و از انظباط ودسپلین عالی برخوردار نباشند، به زودی روحیه رزمی خویش را از دست می دهند و متحمل شکست های پی درپی می گردند. اما این روحیه رزمی که با انظباط ودسپلین وانگیزه برای جنگیدن وقربانی دادن در ارتباط تنگاتنگ است، بحث دراز دامن دیگری است که باید دریک مقال مستقل به آن پرداخت.

                                                                       ***

     و اما :

    درشهر محبوبم هستم. درزادگاه عزیزم کابل. منتظر دوستی هستم دریکی از نقاط مزدحم شهر. وعده کرده است تا با هم به دیدار عزیز دیگری برویم که دوست مشترک ماست ومدتی می شود که ازدیار غرب برگشته است. دوستم چند   دقیقه یی تأخیر دارد. البته جای گله نیست. زیرا همان طوری که دیگر آسمان کابل آبی آبی نیست و هوایش لطافت و صفای گذشته را ندارد وهمان طوری که از مهر ومحبت گذشته بین همشهریان نه خبری است ونه اثری، همان طور هم بسیاری از ارزش های عالی انسانی مانند درانتظار نگذاشتن وبه وقت وزمان به میعاد گاه رسیدن نیز تغییر کرده است. وانگهی جای کدام گله یی باقی می ماند ، هنگامی که راه بندان به صورت لاینقطع ادامه دارد و برای رسیدن به مقصد باید دست دعا به سوی آسمان بلند کرد و ازگناهان کبیره وصغیره استغفار نمود تا دروازه های رحمت گشوده شود وترا به مقصد برساند. درهمین افکار مستغرق هستم که از روبرو چند تا سرباز به من نزدیک می شوند. سربازانی که مو های بلند وپریشان وریش های رسیده یی دارند . یکی موزه پوشیده ودیگری کرمچ سفید به پا دارد. پتلون ها کوتاه وجمپر ها تنگ اند وکلاه ها هم رنگارنگ و پیک های شان نیز کج ووارونه.  یخن های جمپرها باز اند و پیراهن ها وجاکت های سرخ وسبز شان نمایان.هرکدام سگرتی بر لب دارد وکلاشینکوفی دردست. با اشتیاق سگرت دود می کنند ودود آن را به روی دختر ها وزن هایی که از کنار شان می گذرند، پف می کنند وبق بق می خندند. آنان هنوز چند قدمی از من دور نشده اند که موتر پیکپی که آرم ونشان اردوی ملی دربدنه اش می درخشد با سرعت سرسام آوری از پهلویم عبور می کند و چند متر آن طرف تر دروسط سرک می ایستد. دربادی موتر چند زن و کودک با دوسه مرد دیگر نشسته اند. مردی از موتر پیاده می شود ودوان دوان به سوی من می آید. از تعجب نزدیک است که شاخ بکشم. آخر این دوست من است، همان دوستی که از یک ساعت بدینسو منتظرش هستم. با اشتیاق اورا درآغوش می گیرم و می پرسم مگر در اردوی ملی خدمت می کنی؟ می خندد ومی گوید، نی بابا ! راه بندان بود و فقط موتر های اردوی ملی و پولیس می توانستند از این سد سکندر بگذرند. خدا راننده های شان را خیر بدهد که درچنین مواقع به کمک مردم می شتابند. خوب دیگر پول حلال مشکلات است، همین طور نیست؟                                            

   به چشمان دوستم خیره می شوم وبه یاد دورانی می افتم که در چوکات قول اردوی مرکزی وزارت دفاع واحد نظامیی به نام " قطعه انظباط " وجود داشت. همان قطعه یی که بعد ها به نام غند 717 انظباط شهری مسمی گردید و وظایف بسیار مهم وبزرگی را در عرصهء تأمین امنیت و مراعات نمودن نظم وانظباط توسط منسوبان قوای مسلح درشهر کابل انجام می داد. به یاد آن سربازان رشید قطعه انظباط می افتم که ملبس با یونیفورم های  مخصوص شان  جوره جوره با هیبت و وقار خاصی در چهارراهی های مهم و مزدحم شهر ایستاده می شدند و هر افسر وسرباز قوای مسلح پیش از گذشتن از کنار آنان به سر وروی خود دست می کشید تا مطمین شود که سرووضعش (  به اصطلاح نظامی : قیافه اش )   منظم ومطابق آیین نامه خدمات داخله اردوی افغانستان باشد. یادم می آید که وظایف آنان درگسترهء برقراری نظم و انظباط نظامی  تا چه حد واندازه گسترده و مهم بود:  کنترول کردن اعمال و رفتار منسوبان قوای مسلح و وسایط وتخنیک محاربوی . / کنترول کردن کارت های هویت، کارت های ترخیص و رخصتی وخدمتی و اجازه نامه های فرماندهان جهت ناگذیری برخی ازافسران وسربازان شان به داخل شهر کابل ./ جلوگیری کردن از حمل و نقل سلاح به داخل شهر و ممانعت از خرید  وفروش اسلحه، مهمات ، البسه ، اعاشه  و تجهیزات نظامی – اردو وپولیس – / جلوگیری از بی بند وباری ها ، زور گویی ها و حق تلفی های آنان درمناسبات روزمره شان با همشهریان کابل ./  ممانعت نمودن از اذیت وآزار زنان ودختران ونو جوانان چه درهنگام رفتن وچه هنگام رخصتی شاگردان به مکاتب./ کنترول کردن سینما ها واماکن تفریحی به منظور جلوگیری از ورود سربازان  با یونیفورم نظامی . / جلوگیری از استفاده غیر قانونی فرماندهان ازسربازان شان به عوض مرد کار یا نجار وگلکار وغیره ./ جلوگیری از استفاده غیر مجاز از موتر های سواری درروزهای جمعه ورخصتی ها / و ...

 درهمین افکار دور ودراز غرق شده ام که دوستم از من می پرسد، چی گپ است؟ مگر کشتی هایت غرق شده اند که  به فکر فرو رفته ای؟  زهر خندی می زنم ومی گویم ، راستش را اگر بگویم ، بلی ! کشتی های همه ما وشما غرق شده اند. آخر کجا شد آن همه نظم، آن همه دسپلین، آن همه کنترول ومراقبت . این چه حال است ؟  آخر به من بگو، تو که یک زمانی مسؤولیت نظم وانظباط را درشهر کابل به عهده داشتی، چه واقع شد که چنین شد؟ این  همه لجام گسیخته گی ، این همه بی بند وباری را چگونه باید توجیه کرد؟ این اراکین بلند پایهء نظامی مان مصروف کدام کاری هستند ؟ اگردرشهری نظم نباشد ، قانون هم هرگز تطبیق نخواهد شد وهرکس که زور دربازو وزر درترازو داشت، هرچه خواست انجام خواهد داد. مگرنه ؟ حرف های دوستم دقیق به یادم نیست که چه گفت ؛ ولی به یاد دارم که این بیت نغز وپرمغز را خوانده بود : آن سبو بشکست و آن ساقی نماند./  

                                                             ***

 ازاین حرف ها که بین من ودوست شفیقم رد وبدل شده بود،  مدتی نگذشته بود که وقایع وحوادث پی درپی در ارگان های امنیتی کشور ما رخ داد : حمله بر مرکز جلب وجذب سربازان ، انفجار درقرارگاه پولیس درشهر قندهار، حمله بالای دفتر وزیر دفاع و فرار نمودن درحدود پنجصد زندانی از زندان قندهار و خدا می داند که بعد ازاین هم ازاثر همین نواقص و کمبودی های فراوانی که دربالا برشمردیم  ومهمترین آن نبود انظباط است ، دیگر چه حوادث تلخ وناگواری از آستین زمان برون خواهد شد؟  


May 3rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي